اول دبیرستان معلم ادبیاتی داشتیم که هنوز هم جزو بهترین معلم های زندگیم محسوب می شود. وقتی که به درس ادبیات فارسی برون مرزی رسیدیم یادم هست که شروع کرده بودیم به مسخره بازی در آوردن: سر اسم شاعر ها و کلمات و لحن های بعضا ناآشنای شعر ها و. از همین مسخره بازی های متداول دبیرستانی. این جا بود که معلم دوست داشتنی ادبیات عصبانی (شاید هم ناراحت) شد و حرفی زد که هیچ وقت از یادم نرفت و هر جا که احساس کردم جایگاه دارد (درست مثل این جا) تعریفش کردم. معلم ادبیات آن روز گفته بود: ما ایرانی‌ها نژادپرست ترین قوم روی زمین هستیم. روی کل کره زمین فکر می کنیم از افغانستانی ها قوی تریم و اون وقت با همین یه قومی که زورمون بهشون می رسه همچین رفتاری داریم.
از آن روز من از خودم متنفر شدم.

*******

بگذارید حالا که صحبت از کلاس ادبیات بود از همان جا این پست را شروع کنیم: از جانستان کابلستان رضا امیر خانی:
    با بدخلقی دست می کنم در جیب تا به کارگرِ هتل که در آوردنِ کالسکه به ما کمک کرده است انعام بدهم. کارگرِ جوان که این چند روزه بسیار به ما کمک کرده است، دست م را پس می زند. بدخلقی م بیش تر می شود.
    - بگیر دیگر.
    - سر! من انعام نخواستم. فقط برای من کاری بکن.
    - چه کاری؟!
    -سر! به ایران که رفتی، از جاده ی اسلام قلعه می روید دیگر، در مشهدِ امام رضا (ع)، من را، سید یاسین را به اسم دعا کن. به من ویزا نمی دهند کنسول گری. پولِ زیاد می خواهند. هر چه می گویم برای زیارت باور نمی کنند.
***
    - نوعِ مهاجرانِ افغانی که به ایران آمده اند، عمدتا از پایین دست بوده اند و بیشتر برای کارهای سطحِ پایین مهاجرت کرده اند، همین باعث تصویر نادرستی از افغانستان شده.
    انجینیر رحیمی جواب می دهد:
    شما این گونه دست چین شان کرده اید. به روشن فکران ما ویزا نمی دهید. کارگران هم بیشتر غیرقانونی می آیند. بابت ویزای ایران متاسفانه ارتشا می شود.
    - حکومت شما اجازه ورود نداد به قشرِ فرهیخته ی ما. طلابِ اهلِ سنت ِما جذبِ مدارسِ پاکستان شدند و این بلایا به سرِ این مردم آمد. اگر طالب های ما در مدارسِ تربتِ جام و زاهدان درس می آموختند، کجا گرفتارِ بلیه ی القاعده می شدند؟ دانش گاه های شما، به بچه های افغانی، که حتا در ایران متولد شده اند، اجازه ی تحصیل نمی دهند. قوانینِ شما برای مهاجران نیکو نیست. حکومتِ شما کرامتِ انسانی ما را رعایت نکرد، شما روشن فکران ایرانی چیزی نگفتید، بعدتر کرامت انسانی خودِ شما را نیز رعایت نخواهند کرد.این یک بازی دنیاوی است.
***
    و اگر ما می توانستیم، طلابِ افغانی را به عوضِ مدارسِ دیوبندی، جیش صحابه و در حقیقت آموختنِ آموزه های وهابیت، در مدارسِ کشورمان آموزش دهیم، نه فقط افغانستان را از گرفتاری طالبان می رهاندیم، بل که ام روز نگرانِ نفوذِ وهابیت در میان اهل تسنن خود نبودیم. بد کِشتیم و بد می درویم.

******

شعر بازگشت از محمد کاظم کاظمی (اولین باری که خیلی جدی از ایرانی بودنم شرمنده شدم بعد از خواندن این شعر بود)

*******

از حبیبان خدا تا اتباع بیگانه

*******

سخن رانی دکتر یوسف اباذری در سال 86

*******

سینمایی باران از مجید مجیدی

راز سی بهمن نود و دو با موضوع فیلم سینمایی چند متر مکعب عشق

*******

مدرسه کودکان افغانستان در مشهد…

*******

هر چند علاقه ای به صادق زیبا کلام ندارم. اما هر چه باشد تقریبا تنها کسی بود که چنین واکنشی نشان داد. پس:

نامه سرگشاده صادق زیباکلام به رئیس جمهور در اعتراض به وضعیت نامطلوب پناهجویان افغانی در ایران

*******

صفحه افغانستان در سایت رهبری

*******

و به عنوان پایان بخش این پست: شعر دیگری از کاظمی عزیز.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

sala khabar youmovies هنرستان حرفه ای خاتم الانبیا شرکت باربري شيخ بهايي هواداران حاج عبدالرحیم نوربخش فرهنگستان بــــه رنـــــگ درد A Glimpse of Life فروشگاه اینترنتی لوکس مارکت سنتر کسب و کار اينترنتي